شنبه 20 ارديبهشت 1393 ساعت 20:32 |
بازدید : 161 |
نوشته شده به دست HaDi |
(نظرات )
دیروز داداشم نشسته بود منم یه مشت محکم زدم به پشتش... خداییش خیلی صداش بلند بود..داداشم از درد نمیتونست صاف بشینه.. منم سریع برگشتم سمت مامانم با مظلوم نمایی گفتم: مامـــــــــان؟؟ صدا رو شنیدی.. رامین محکم زد تو کمرم !!!
مامانم یه نگاه خونسرد به من انداختو گفت: فدای سرِ پسرم.. کجاش محکم بود آخه.. واسا پسرم راحت باشه..
بعدش یه لبخند به داداشم زد
بعد چند ثانیه داداشم گفت مامان دروغ میگه.. این منو زد. کمرم صاف نمیشه... مامانمم با سیخ افتاد دنبالم که چرا اینقد محکم پسرشو زدم ..
حالا دیگه جای خود دارد چقد قربون صدقه ی پسر 30 سالش رفتو چقد به من فحش داد -_-
من میگم مامانم تو بیمارستان عوض شده.. نظر شما چیه؟؟؟
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393 ساعت 20:10 |
بازدید : 189 |
نوشته شده به دست HaDi |
(نظرات )
دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم!
چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393 ساعت 20:8 |
بازدید : 142 |
نوشته شده به دست HaDi |
(نظرات )
یه روز مریض بودم نرفتم مدرسه فرداش سر صف دیدم اسم منوخوندن واز اینکه در عملیات خرابکارانه روز قبل شرکت نداشتم ازم تشکرو قدر دانی کردن، یه خودکارم جایزه دادن.... بیشعورا تو قلمرو من عملیات میکنیین :-
یک شنبه 7 ارديبهشت 1393 ساعت 19:3 |
بازدید : 62 |
نوشته شده به دست HaDi |
(نظرات )
یه روز خواستم از برادرم پول قرض بگیرم پول که نداد هیچ بهم چندتا فحشم داد. بهش گفتم پولو که ندادی چرا دیگه فحش میدی؟ گفت دلم نیومد دست خالی بری!
داداشه من دارم؟
شنبه 6 ارديبهشت 1393 ساعت 16:31 |
بازدید : 61 |
نوشته شده به دست HaDi |
(نظرات )
رفته بودم در مغازه کامپیوتری (کار داشتم خو! چیه؟!) یهو یکی اومد تو گفت اقا ببخشید ویروس کش دارید؟ اقاهه گفت بله، طرف گفت ویروس هم میکشه؟
منو میگی ::)))))))))))))))))))))))))))))
اقاهه :^_^
طرف با اون سنش هنوز اینطوری بود :-_-
پنج شنبه 4 ارديبهشت 1393 ساعت 13:53 |
بازدید : 47 |
نوشته شده به دست HaDi |
(نظرات )
با داداش کوچیکم دعوام شد بعد از ۱۰ دقیقه اومده میگه ببخشید؛ میگم از تو بعید بود بیای معذرت خواهی کنی!
میگه آخه اسهال داشتم، با خودم گفتم اگه اسهالم خوب شه میرم از هادی معذرت خواهی میکنم
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393 ساعت 21:9 |
بازدید : 53 |
نوشته شده به دست HaDi |
(نظرات )
امروز استادمون داشت نمره امتحان رو اعلام میکرد از قضا یکی از بچها که میدنست گند زده به استاد گفت لطفا نمره منو نخون استادمون هم گفت باشه یعععنی نگم که ۲ گرفتی